یسنایسنا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه سن داره

yasna topoli

بازی با آونگ

یسنا جونم چند روزه این اسباب بازی رو که من قبلا به علت خطرناک بودنش پنهان کرده بودم پیدا کرده و مشغوله ماشالله خیلی هم خوب یاد گرفته.   ...
1 مرداد 1392

بدو بدو تو پارک

یسنا نازم این بار اینقدر تو پارک بدو بدو کرد که بابا احسان دیگه به پاش نمی رسید.   اول از همه تاپ بازی. یه عالمه نی نی پشت سرمون صف میبندن هر چی به یسنا خانوم میگیم بیا پایین نمیاد آخر سر با زور پیاده میشه بعد از به زور پیاده شدن از تاپ نوبت سرسره حالا یه کم محیط رو ارزیابی میکنه  حالا نوبت توپ بازیه حالا از سرسره برعکس میخواد بره بالا   اینجا تصمیم گرفت یه کم سه چرخه شو هول بده بازم توپ بازی     ...
30 تير 1392

پارک آب و آتش

سه شنبه با خاله جون و یگانه رفتیم پارک آب و آتش. به یسنا خانوم که خیلی خوش گذشت اینقدر با یگانه بازی کرد که موقع برگشت تو ماشین از خواب بیهوش شد. یکسری رفت آّب بازی ولی چون فشار فواره ها زیاد بود دیگه نذاشتم بره. البته دخترم شجاع بود بچه های همسن یسنا هیچ کدوم حتی از بغل مامانشون هم پایین نمیادن ولی یسنا میرفت نزدیک فواره ها. اینجا یسنا جونم بعد از آب بازی داری لباس عوض میکنه بعد از یه آب بازی حسابی غذا مخصوصا باقالی پلو میچسبه مرسی خاله جون خیلی خوشمزه بود اینم یسنا جونم با سه چرخه اش  اینجا یه لحظه از یسنا غافل شدیم دست کرد تو جعبه پاپ کورن یگانه و چند تایی برداشت و سریع کرد تو دهنش. البته بازم دستش درازه ک...
30 تير 1392

تولد یک سالگی

یسنا جونم هفت تیر 91 روز چهارشنبه ساعت 8.20 دقیقه صبح متولد شد و به زندگی ما شیرینی بی نظیری داد. امسال در سالگرد تولد عزیزدلم ما دو  جشن تولد گرفتیم یکی برای خانواده مامان و یکی برای خانواده بابا. من تمام سعی ام کردم که بهترین جشن رو برای یسنای عزیزم بگیرم و تمام وسایل تولدش رو با تم پوه خودم طراحی کردم و تقریبا دو ماه تمام با عشق مشغول درست کردن وسایل تولدش بودم  امیدوارم وقتی بزرگ شدی از تولد یکسالگی اش راضی باشه. البته یسنا خانوم تو تولد دوم بسیار بد اخلاق بود و یک لحظه هم از بغل من پایین نیومد به همین دلیل عکس خوبی از خودش نتونستم بگیرم.    کارت دعوت پشت کارت بفرمایید ادامه مطلب  ...
23 تير 1392

یسنا و بستنی

همیشه برای یسنا خانوم بستنی لیوانی میگیرم برای اینکه اصرار داره بستنی دست خودش باشه و خودش بخوره. البته نتیجه اش هم میشه این: البته بیشتر بستنی صرف بازی میشه تا خوردن نوش جونت قربونت برم ...
25 خرداد 1392

دو هفته تا یک سالگی

یسنا جونم دیگه خیلی شیطون شده، کاملا بدون کمک و مستقل راه میره البته سعی میکنه سریع خودشو به یه جای محکم برسونه و دستش رو بگیره که مبادا بیافته.  یادش بخیر پارسال این موقع ها لحظه شماری میکردم برای اومدن دختر خوشگلم و حالا یک سال مثل برق و باد گذشت. خیلی سخت و در عین حال خیلی شیرین بود. ...
21 خرداد 1392

دعوت به مسابقه

شیرین جون ما رو هم به مسابقه وبلاگی دعوت کرده.... مرسی دوست خوبم   1- بزرگترین ترس زندگیت؟ از دست دادن عزیزانم که بعد از فوت پدرم به از ترس به کابوس و فوبیا تبدیل شده 2- اگر 24 ساعت نامرئی میشدی چیکار میکردی؟ سعی میکردم سر از کار خیلی ها دربیارم . 3- اگر غول چراغ جادو توانایی برآورده کردن یک آرزوی 5- 12 حرفت رو داشته باشه اون چیه؟ سلامتی همه خانواده ام 4- از میان اسب و پلنگ، سگ و گربه و عقاب کدام رو دوست داری؟ اسب 5- کارتون مورد  علاقه دوران کودکی؟ جودی ابوت و فوتبالیست ها 6- در پختن چه غذایی تبحر نداری؟ بیشتر غذاها رو خوب درست می کنم ولی تا حالا خودم کوفته درست نکردم 7- اولین واکنش هنگا...
16 خرداد 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به yasna topoli می باشد