یسنا و خونه دایی جون
یسنا جونم حسابی خونه دایی جونش شیطونی کرد و تو باغچه و با حوضشون حسابی آب بازی کرد. هوای آزاد حس خوانندگی دخملی رو برانگیخته سنگ بازی سنگ ها رو از باغچه برمیداشت پرت میکرد بیرون هرچیزی رو که به یسنا بگیم بسه دیگه قربونش برم میگه یکی دیگه و انگشت اشاره اش رو میاره بالا یسنا جونم منتظر نشسته تا دایی فواره رو روشن کنه و ایشون مشغول آب بازی بشه بعد از یه آب بازی حسابی دخملی یه حموم گرم کرد و اونجا هم باز آب بازی و در نهایت یه چرت کوچولو هم زد. ...
نویسنده :
الهام
17:46