روزانه های یسنا جونم
این روزها تمام سرگرمی خونه ما شده یسنا که هر روز جیگر مامان یه کار بامزه یاد میگیره و انجام میده که کلی ما رو میخندونه. دخملی شیرین ما شده نقل مجالس هر جا میریم همه دورش جمع میشن حالا هنوز عشق مامان حرف نمیزنه اینقدره بامزه و شیرینه وای به روزی که بخواد برامون شیرین زبونی کنه چه دلبری میشه.واقعا تو این سن بچه ها خیلی خواستنی میشن و کلی کارهای بامزه انجام میدن.
پارسال محرم یسنا رو بردم مجمع شیرخوارگان حسینی ولی امسال دیگه تنبلی کردم و حوصله ام نیومد تا مصلی برم و فقط لباساش رو تو خونه تنش کردم. یه شب هم با هم رفتیم مسجد که به جای عزاداری کلی سر کارهای یسنا خندیدیم عشق مامان با یه شوری سینه میزد که خیلی بامزه بود.
لوگو از مهمترین سرگرمی های این روزهای یسنا است تازگی ها خیلی بهش علاقه نشون میده وقتی هم درست کرد برای خودش دست میزنه
ظهرها وقتی یسنا جونم حوصله اش سر میره میبرمش تو بالکن که بازی کنه
این جا جوجو دیده داره به من نشون میده
جمعه رفتیم پارک و یسنا حونم حسابی بازی کرد
این پیراهن بچگی منه البته مال وقتیه که سه سالم بوده یسنا جونم تازگی ها میره سر کمدش میخواد کل لباس ها بیاره بیرون باهاشون بازی کنه منم این لباس رو تنش کردم خوشش اومده بود میچرخید
چون یه لحظه آروم قرار نداره عکس تار شده
اینم لباس بابا احسانه وقتی کوچولو بوده
یسنا کوچولوی مامان عاشقتم