یسنایسنا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 30 روز سن داره

yasna topoli

یسنا سوار روروئک

همه می گن نی نی ها رو بذارین تو روروئک تا زود راه بیافتن ولی دکتر یسنا گفت که روروئک مضرات بسیاری داره و به ستون فقرات بچه آسیب می زنه برای همین به من گفت که چرخ های روروئک رو در بیارم و ازش به عنوان صندلی غذا استفاده کنم. من توی چند تا مقاله خوندم که تو کشورهای اروپایی و آمریکایی حتی فروش روروئک به خاطر مضرات اون ممنوعه! برای همین من ازش استفاده نمی کنم و فقط چند باری یسنا رو گذاشتم توش تا با اسباب بازی های روش بازی کنه.   ...
16 دی 1391

سرماخوردگی یسنا

یسنا جونم وقتی 3.5 ماهش بود از بابا سرما خوردگی و گرفتار و ما رو به مدت 1.5 گرفتار کرد. تو این مدت بیشتر از 10 بار دکتر رفتیم و دو بار هم شبونه بردیمش بیمارستان کودکان. حتی به خاطر عفونت و تب و اینکه سنش کم بود می خواستن بستری کنن. که خدا رو شکر اتفاق نیافتاد. روزهای سختی رو پشت سر گذاشتیم. ان شا الله هیچ کوچولوی مریض نشه. همیشه سالم و سلامت باشی عزیز دلم. ...
16 دی 1391

دو ماهگی یسنا

یسنا جونم وقتی دو ماهش شد، وزنش 5.5 و قدش 59 سانت شده بود. قشنگ می خندید. خیلی خواستنی شده بود مثل یه فرشته!  عکس های دو ماهگی یسنا   قربون لبخند قشنگت بره مامان جیگر مامان عاشق دوربینه! ...
16 دی 1391

تولد سه ماهگی یسنا

یسنا جونم روز 7 مهر سه ماهه شد و من هم اون روز عمه الهام و همسرش را پاگشا کرده بودم. عمه برای یسنا کیک و کلاه تولد خرید و برای توپولی مامان تولد گرفتیم. یسنا و بابابزرگ یسنا و عمه الهه   ...
16 دی 1391

اولین مسافرت یسنا

یسنا اولین مسافرت خودش رو در 2.5 ماهگی همراه عزیز و دایی جواد و خاله راضیه اش به همدان رفت و خیلی هم خوش گذشت و یسنا خیلی خانم بود و اصلا اذیت نکرد. توپولی خانم توی راه تمام وقت تو ماشین خواب بود. یسنا جونم عاشق ماشین سواری است و توی ماشین اصلا گریه نمیکنه و بیشتر وقت ها زود خوابش میره.  عکس های مسافرت همدان     ...
12 دی 1391

یک ماهگی یسنا

یسنا وقتی یک ماهه بود فهمیدم که رفلاکس معده داره و به خاطر همین مقداری کمتر از حد معمول اضافه کرده بود ولی بعد از اینکه شربت معده را مصرف کرد کم کم بهتر شد. عکس های یک ماهگی یسنا   ...
12 دی 1391

یسنا بدو تولد

یسنا عزیزم شب اول در بیمارستان آنقدر داد و بیداد کرد که نی نی کوچولو تخت بغل رو هم بیدار کرد. یسنا تا ساعت 4 صبح بخش رو سرش گذاشته بود و از اتاق های دیگه دائم به ما سر می زدن تا ببینن این دختر شلوغ کیه. من و خاله اش هم دیگه نمی دونستیم چیکار کنیم هر کسی یه چیزی می گفت تا اینکه ساعت چهار صبح به زحمت یسنا رو خوابوندیم و اون هم اینقدر خسته شده بود که تا ساعت 9 صبح خوابید و به زور هم دیگر بیدار نمی شد. ...
12 دی 1391

تولد یسنا

روز 7 تیر 1391 یسنای عزیزم  در بیمارستان دادگستری تهران و تحت نظر دکتر فریبا رضایی متولد شد. یسنا زمانی که تو شکم مامان بود آنقدر حرکت کرده و بود و چرخیده بود که بند ناف سه دور، دور گردنش پیچیده بود و ناچار به عمل سزارین بودیم. صبح زود ساعت 6 به همراه بابا احسانش و مادربزرگش و خاله و زن دائیش راهی بیمارستان شدیم و اولین نفر به اتاق عمل رفتم و در ساعت 8.20 صبح یسنا جونم قدم به این دنیا گذاشت.  بعد از به هوش آمدن من سریع یسنا رو پرستار برای شیر خوردن آورد. یسنا جونم سفید و تپل بود.              ...
12 دی 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به yasna topoli می باشد